English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unconscious U عاری ازهوش
unconsciously U عاری ازهوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
barest U عاری
baring U عاری
barren <adj.> U عاری
naked of U عاری از
bare of U عاری از
fogless U عاری از مه
bares U عاری
barer U عاری
bankrupt of U عاری از
void U عاری
naked <adj.> U عاری
devoid U عاری
bared U عاری
bare U عاری
ungraceful U عاری از متانت
lifeless U عاری از زندگی
heartless U عاری ازاحساسات
unbiased U عاری ازتعصب
unexpressive U عاری ازمعنی
blate U عاری ازاحساسات
devest U عاری کردن
unblushing U عاری از شرم
truistic U عاری از لطف
truthless U عاری از حقیقت
fanciless U عاری ازوهم
fanciless U عاری ازتصور
fancy free U عاری از خیال
airless U عاری از هوا
riteless U عاری از تشریفات
emotionless U عاری از احساسات
denuded U عاری ساختن
denude U عاری ساختن
denudes U عاری ساختن
denuding U عاری ساختن
sketchiest U عاری ازجزئیات
sketchy U عاری ازجزئیات
sketchily U عاری ازجزئیات
irresponsible U عاری از حس مسئولیت
void U بلاتصدی عاری از
sketchier U عاری ازجزئیات
platitudinarian U عاری از لطف ومزه
prosaically U بطور عاری ازلطافت
disbranch U عاری ازشاخه کردن
prosily U بطور عاری از لطافت
resistless U عاری از نیروی مقاومت
selfless U عاری از نفس پرستی
freedom from defect U عاری بودن ازعیب
unbias U بیغرض عاری ازتعصب
fancy free U بی علاقه عاری از عشق
visionless U عاری از تطور والهام
dreamless U عاری از خواب دیدن
unmistakable U عاری از سوء تفاهم
uninspired U عاری از تازگی و لطف
useless U عاری از فایده باطله
abstract جوهرگرفتن از عاری از کیفیات واقعی
vacuity U تهی گری عاری بودن
poker face U دارای قیافهی عاری از بیان
prosish U کسل کننده عاری از لطافت
abstracting U جوهرگرفتن از عاری ازکیفیات واقعی
dismantling U عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
dismantles U عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
dismantled U عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
dismantle U عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
sexless U عاری از جذبه یا میل جنسی
abstracts U جوهرگرفتن از عاری ازکیفیات واقعی
of no scruples U عاری ازدقت زیاد دراداب ومانندان
hardball U فعالیت سخت و عاری از ملاحظه و مروت
abio U کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
divested U محروم کردن عاری کردن
divest U محروم کردن عاری کردن
divesting U محروم کردن عاری کردن
divests U محروم کردن عاری کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com